در سال 1890. است مه می گذارد سنگین در اطراف پناهندگی بلکول زنان. فریاد نفوذ سکوت؟ فریاد شما! هوا سرد است. سرپرست است شما پایین نگه داشتن. شما او را لگد، اما هیچ استفاده. دکتر خم کردن، لبخند بر لب. او تزریق یک شات در گردن شما. همه چیز می رود مبهم و مه آلود! کسی خواستار دکتر؟ امواج صوتی در برابر چشمان شما موج دار شدن....