در نور و رعد و برق از نارنجک از جنگ جهانی اول، یک سرباز جوان مذاکره ترانشه مرطوب. او به تنهایی در عین حال از طریق مه ضخیم از گاز خردل است که می بیند سایه حرکت می کند. مهمات است تقریبا اجرا و خستگی است تحریف ادراک خود. سرباز تلاش می کند تا پیدا کردن یک روح دوستانه در رودخانه خون و گل. این زمانی است که تهدید واقعی به نظر می رسد. بسته دایناسورها از طریق خط مقدم شکستن.
تجربه وحشت و senselessness از جنگ. دشمن به طور مداوم در مه آماده حمله با چنگال پنهان است. خستگی و شوک پوسته تحریف جنبش و توانایی خود را. استرس از عدم قطعیت و آدرنالین از تعقیب و پس از حمله. در اینجا، نجات خیره کننده بمباران مبتلا به صرع از میدان جنگ است.
نظر یافت نشد