جوان تس به شدت می خواهد برای فرار از زندگی تنهایی او. پدر او مادر خود را در کارخانه در جنگ است، و برادر بزرگتر او بیرحمانه او را مسخره. در حالی که از راه رفتن یک روز، او در می یابد سنگ مرمر مرموز که به طرزی جادویی او نوردد به جهان عجیب و غریب. در اینجا، مانند موجودی شیرماهی به نام Zuchary می پرسد برای کمک به او و در عوض وعده برای دیدن بازگشت به خانه او. اما پس از این ماجرا بزرگ، خواهد او را به می خواهید
محدودیت ها:؟
در دادگاه 60 دقیقه
نظر یافت نشد